جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها
منو
الف
معین
آبان
(اِ.)۱- ایزد نگهبان آب.۲- هشتمین ماه از سال خورشیدی.۳- روز دهم هر ماه...
الف
معین
آبال
(اِ.) جِ ابل ؛ شتران.
الف
معین
آباجی
(اِمر.) خواهر، آبجی.
الف
معین
آبانگان
(اِمر.) جشنی که ایرانیان در روز دهم از ماه آبان برپا میکردند.
الف
معین
آب گردش
(گَ دِ) (ص مر.) تند رفتار، تندرو، سریع السیر.
الف
معین
آب کار
(بِ) (اِمر.)۱- آبرو، اعتبار.۲- نطفه، منی.
الف
معین
آب کردن
(کَ دَ) (مص م.)۱- ذوب کردن.۲- (عا.) به حیله جنس نامرغوب را فروختن.
الف
معین
آباء علوی
(~ عُ یُ) (اِمر.)پدران آسمانی، کنایه از: هفت سیاره یا هفت آسمان.
الف
معین
آب ژاول
(بِ وِ) (اِ.) محلول هیپوکلریت سدیم در آب که برای رنگ بری و گندزدایی ب...
الف
معین
آب چیلک
(لَ) (اِ.) پرندة مهاجری که جثة کوچک، سر گرد، منقار دراز و باریک و پاها...
«
‹
9
10
11
12
13
›
»
باز کردن سایدبار
فروشگاه
خانه
جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها