جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها
منو
معین
ی
یاد آمدن
(مَ دَ) (مص ل.) به خاطر آمدن.
معین
ی
یاد
(اِ.)۱- حافظه، ذهن.۲- آموزش، تعلیم.۳- بیداری.۴- اندیشه، فکر.۵- خاطر. ...
معین
ی
یاخته
(تِ)۱- (ص مف.) آخته، بیرون کشیده.۲- (اِ.) سلول، سلول بدن موجودات زنده ...
معین
ی
یاختن
(تَ)۱- (مص م.) آختن، بیرون کشیدن.۲- (مص ل.) قصد کردن.۳- گراییدن، متمای...
معین
ی
یاتاغان
(اِ.)= یاتاقان. یاطاقان: وسیلهای فلزی یا لاستیکی یا چرمی، که از سایی...
معین
ی
یابیدن
(دَ) (مص م.) یافتن، پیدا کردن.
معین
ی
یابو
(اِ.)۱- اسب باری، اسب بارکش.۲- (عا.) نادان، نفهم. ؛ ~ برداشتن کسی کن...
معین
ی
یابنده
(بَ د) (اِفا.)۱- دریابنده، درک کننده.۲- پیدا کننده.
معین
ی
یابس
(ب) (اِفا.) خشک، سخت. ؛رطب و ~ به هم بافتن کنایه از: سخنان در هم و ...
معین
ی
یابر
(ب) (اِ.) زمین یا دهی که پادشاه برای امرار معاش به کسی میداد.
«
‹
3210
3211
3212
3213
3214
›
»
باز کردن سایدبار
فروشگاه
خانه
جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها