جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها
منو
معین
ی
یازش
(زِ) (حامص.)۱- قصد، آهنگ.۲- نمو، بالیدگی.
معین
ی
یازده
(دَ) (اِ.) عدد اصلی بین ده و دوازده، ۱۱.
معین
ی
یازدن
(ز دَ) (مص م.) نک. یازیدن.
معین
ی
یازان
(ص فا.)۱ - قصدکنان.۲- در حال اندازه - گیری.
معین
ی
یاز
(اِ.)۱- ارش ؛ واحدی در طول و آن از نوک انگشت میانی تا آرنج میباشد.۲- ...
معین
ی
یاریدن
(دَ) (مص م.) یاری کردن، حمایت نمودن.
معین
ی
یاری گر
(گَ) (ص فا.)۱- کمک کار.۲- نیرو دهنده.
معین
ی
یاری کردن
(کَ دَ) (مص م.)۱- کمک کردن.۲- نیرو بخشیدن.
معین
ی
یاری دادن
(دَ) (مص ل.)۱- کمک کردن.۲- توانایی دادن.
معین
ی
یاری خواستن
(خا تَ) (مص ل.)۱- کمک طلبیدن، استعانت.۲- توانایی خواستن.
«
‹
3219
3220
3221
3222
3223
›
»
باز کردن سایدبار
فروشگاه
خانه
جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها