جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها
منو
معین
ی
یورش
(رِ) (اِ.) تاخت و تاز، هجوم.
معین
ی
یورتمه
(مِ) (اِ.) چهار نعل رفتن اسب.
معین
ی
یورت
(اِ.)۱- چراگاه ایلات و عشایر.۲- محل خیمه و خرگاه.۳- مسکن، منزل.۴- یور...
معین
ی
یوبیدن
(دَ) (مص م.) آرزو داشتن، میل کردن.
معین
ی
یوبه
(ب) (اِ.) آرزو، خواهش.
معین
ی
یواقیت
(یَ) (اِ.) جِ یاقوت.
معین
ی
یواشکی
(یَ شَ) (ق مر.) به آرامی و آهستگی.
معین
ی
یواش
(یَ) (ق. ص.)آهسته، آرام، به نرمی.
معین
ی
یو
یونانی
معین
ی
یهوه
(یَ هُ وَ) (اِ.) اسمی است که در تورات بر خدا اطلاق شدهاست و دلالت ب...
«
‹
3236
3237
3238
3239
3240
›
»
باز کردن سایدبار
فروشگاه
خانه
جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها