جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها
منو
الف
معین
آس شدن
(شُ) (مص ل.) خرد شدن، له شدن.
الف
معین
آستانه
(نِ) (اِ.)۱- آستان.۲- چوب زیرین چارچوب (در).۳- مقدمه، وسیله.۴- بارگاه...
الف
معین
آستر
(~.) (ق.) آن سوی تر، زاستر.
الف
معین
آسان کاری
(حامص.) سهل گرفتن، مساهله.
الف
معین
آستین
(اِ.)۱- قسمتی از جامه که از شانه تا مچ دست را میپوشاند.۲- مقدار چیزی ...
الف
معین
آستان
(اِ.)۱- درگاه، پیشگاه.۲- کفش کن.
الف
معین
آزیر
(اِ.) آزار، رنج و آسیب.
الف
معین
آساینده
(یَ دِ) (ص فا.) استراحت کننده.
الف
معین
آس
(اِ.) دو سنگ گرد و مسطح بر هم نهاده که به وسیله آن غلات را آرد کنند. س...
الف
معین
آسانسور
(سُ) (اِ.) اتاقک متحرکی که به وسیلة آن از طبقهای به طبقات بالا روند ...
«
‹
46
47
48
49
50
›
»
باز کردن سایدبار
فروشگاه
خانه
جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها