جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها
منو
الف
معین
آسیب دیده
(دِ)(ص مف.)صدمه دیده، ضربه - خورده.
الف
معین
آسودگی
(دِ)(حامص.)۱- آرامش، آهستگی.۲- استراحت، راحت.۳- فراغ بال.
الف
معین
آسیایی
(ص نسب.) منسوب به قارة آسیا، اهل قارة آسیا (یکی از پنج قارة کرة زمین)....
الف
معین
آسیاب
(اِمر.) آسی که با نیروی آب کار میکند. ؛ ~به نوبت کنایه از لزوم رعا...
الف
معین
آسی
(ص.) اندوهگین، غمگین.
الف
معین
آسیل
(اِ.) محتویات شکنبة گوسفند که در آب شیرین و صاف بریزند و در مرحله شستن...
الف
معین
آسیمه سار
(~.)(ص مر.)سرآسیمه، آسیمه سر.
الف
معین
آسیاب گردان
(گَ) (ص فا) کنایه از: گردانندة اصلی کارها.
الف
معین
آسیب
(اِ.)۱ - زخم، صدمه.۲- رنج.۳- آفت، بلا.۴- آزار.۵- زیان، ضرر.
الف
معین
آسکاریس
(اِ.) از انواع کرمهای لولهای که در رودة میزبان (انسان و خوک) زندگی ...
«
‹
50
51
52
53
54
›
»
باز کردن سایدبار
فروشگاه
خانه
جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها