جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها
منو
الف
معین
آسیاو
(اِمر.) آسیاب، آسیا.
الف
معین
آسودگی
(دِ)(حامص.)۱- آرامش، آهستگی.۲- استراحت، راحت.۳- فراغ بال.
الف
معین
آسیمه
(م ِ) (ص.)۱- آشفته، پریشان.۲- مضطرب، سرگشته.۳- ژولیده.۴- شتابزده.۵- ...
الف
معین
آسوده دل
(~. دِ) (ص مر.) آسوده خاطر، فارغ البال، بی دلواپسی.
الف
معین
آسیازنه
(زَ نِ) (اِمر.) نک آژینه.
الف
معین
آسیاب
(اِمر.) آسی که با نیروی آب کار میکند. ؛ ~به نوبت کنایه از لزوم رعا...
الف
معین
آشردن
(شُ دَ) (مص م.) آشوردن.
الف
معین
آشتالنگ
(لَ) (اِ.) کعب. استخوان پاشنة پا.
الف
معین
آشتم
(تُ) (اِ.) آشتم، آستیم، چرک و ریم جراحت.
الف
معین
آشتی
(اِ.)۱- رفع دلخوری و کدورت.۲- تمام کردن جنگ.۳ - آرامش.
«
‹
51
52
53
54
55
›
»
باز کردن سایدبار
فروشگاه
خانه
جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها