جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها
منو
الف
معین
آشوبگر
(گَ)(ص فا.)۱ - فتنه جوی، شورش - خواه.۲- فتان.
الف
معین
آشنایی
(~.)(حامص.)۱ - شناسایی، شناخت.۲- خویشاوندی، دوستی.۳- آگاهی از امری.
الف
معین
آشناو
(~.) (اِ.) نک شنا.
الف
معین
آشور
(اِ.) گوشهای است در دستگاه راست ماهور و دستگاه راست پنجگاه.
الف
معین
آشموغ
(ص.)۱- فریفتار، شریر.۲- نام دیوی است از پیروان اهریمن.
الف
معین
آشنا
(~.) (اِ.) شنا، شناوری.
الف
معین
آشفتگی
(شُ تِ) (حامص.)۱- شوریدگی پریشان حالی.۲- هرج و مرج.۳- خشم، غضب.۴- عشق،...
الف
معین
آشناگر
(~. گَ) (ص فا.) شناگر، آب باز.
الف
معین
آشوبیدن
(دَ)۱- (مص م.) آشفته کردن.۲- (مص ل.) آشفته و متغیر شدن.۳- خشمگین شدن....
الف
معین
آشمالی
(حامص.) تملق، چاپلوسی.
«
‹
55
56
57
58
59
›
»
باز کردن سایدبار
فروشگاه
خانه
جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها