جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها
منو
الف
معین
آفت
(فَ) (اِ.) آسیب، بلا.
الف
معین
آفتاب تنک
(تُ نُ) (اِمر.) هنگام طلوع آفتاب.
الف
معین
آغیل
(اِ.) = آغول: نگریستن از گوشة چشم از روی خشم.
الف
معین
آغوشیدن
(دَ) (مص م.) در بغل گرفتن، در بر کشیدن.
الف
معین
آفتاب
(اِ.)۱- خورشید، شمس، مهر.۲- نور خورشید، شعاع شمس. ؛ ~از سر دیوار گذش...
الف
معین
آغُش
(غُ) (اِ.) آغوش، بغل.
الف
معین
آف
(اِ.) مهر، خورشید.
الف
معین
آغستن
(غِ تَ) (مص. م) آغندن، آکندن، پر کردن.
الف
معین
آغشتن
(غَ یا غِ تَ)۱- (مص م.) خیس کردن، نم کردن.۲- آلودن.۳- (مص ل.) خیسیدن، ...
الف
معین
آغول
(اِ.) زاغه.
«
‹
61
62
63
64
65
›
»
باز کردن سایدبار
فروشگاه
خانه
جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها