جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها
منو
الف
معین
آفل
(فِ) (اِفا.) فرو شونده، غروب کننده. ج. آفلین.
الف
معین
آفرین خانه
(~. نِ) (اِمر.) جایی که در آن عبادت کنند، نمازخانه.
الف
معین
آفند
(فَ) (اِ.) خصومت، دشمنی، جنگ.
الف
معین
آفرینگان
(فَ) (اِمر.) برخی از نمازهای زردشتیان که در جشنها و مواقع مختلف به ج...
الف
معین
آفریننده
(فَ نَ دِ) (ص فا.) آفریدگار.
الف
معین
آفندیدن
(فَ دَ) (مص ل.)۱- دشمنی کردن.۲- جنگ کردن.
الف
معین
آفرین کردن
(~. کَ دَ) (مص ل.)۱- طلب آمرزش کردن، آمرزش خواستن.۲ - تعریف کردن، ستود...
الف
معین
آفرین
(~.) (اِ.)۱ - تحسین.۲- سپاس.۳- درود، تهنیت، تبریک.۴- دعای نیک.
الف
معین
آق سقل
(سَ قَّ) (اِمر.) ریش سفید.
الف
معین
آقوش
(اِ.) درندگان، سباع.
«
‹
65
66
67
68
69
›
»
باز کردن سایدبار
فروشگاه
خانه
جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها