جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها
منو
الف
معین
آلاله
(لِ) (اِ.) لاله سرخ، شقایق.
الف
معین
آلاخون والاخون
(ص مر.)۱- (عا.) دربه در، بی خانمان.۲- سرگردان، بی پناه.
الف
معین
آلبالو گیلاس چیدن
(دَ) (مص ل.) مجازاً صفتی برای چشم وقتی که نگاه میکند، ولی نمیبیند. ح...
الف
معین
آلایش
(یِ) (اِمص.)۱- آلودگی.۲- ناپاکی.
الف
معین
آلبالو
(اِمر.) = آلوبالو: درختی از جنس بادامیها، از تیرة گل سرخیان، میوة آن ...
الف
معین
آلامد
(مُ) (ق.) باب روز، مد روز.
الف
معین
آلاوه
(وِ) (اِ.)۱- شعلة آتش، زبانة آتش.۲- جایی که در آن آتش روشن کنند.
الف
معین
آلا
(ص.) سرخ، سرخ نیمرنگ.
الف
معین
آلاپلنگی
(پَ لَ) (ص.) (عا.) دارای لکههای سیاه و سفید و خالهای بزرگ مانند پوست...
الف
معین
آلام
(اِ.) جِ الم ؛ دردها، رنجها.
«
‹
68
69
70
71
72
›
»
باز کردن سایدبار
فروشگاه
خانه
جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها