جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها
منو
الف
معین
آلات
(اِ.) جِ آلت ؛ وسایل.
الف
معین
آلودگی
(دِ) (حامص.)۱- ناپاکی، آلایش، لکه.۲- عادت به اعمال زشت.۳- گناه، فسق.
الف
معین
آلومینیوم
(یُ) (اِ.) فلزی سفید و سبک است که به خوبی ورق ورق میشود. از فلزات فس...
الف
معین
آلوسن
(سَ) (اِ.) = آلسن: قسمی زردآلوی لطیف.
الف
معین
آلفا
(اِ.) گیاهی است از تیرة غلات که دایمی است و در شمال آفریقا و جنوب اسپ...
الف
معین
آلونک
(نَ) (اِ.) (عا.) خانة کوچک.
الف
معین
آله کلو
(لِ یا لَ کُ) (اِمر.) حشرهای از راستة قاب بالان که در نواحی بحرالرومی...
الف
معین
آلوده
(دِ) (ص مف.)۱- مالیده به چیزی، آغشته.۲- آغشته شده، کثیف.
الف
معین
آلفتن
(لُ تَ)۱- (مص م.) آشفتن، پریشان ساختن.۲- (مص ل.) شوریده شدن، پریشان شد...
الف
معین
آلومین
(اِ.) یکی از ترکیبات آلومینیوم که در طبیعت به صورت بلورین موجود است.
«
‹
70
71
72
73
74
›
»
باز کردن سایدبار
فروشگاه
خانه
جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها