جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها
منو
الف
معین
آماریدن
(دَ) (مص م.)۱- شمردن، به حساب آوردن.۲- اهمیت دادن، به روی خود آوردن.
الف
معین
آمادگی
(دِ)۱- (حامص.) آماده بودن.۲- (اِ.) تهیه، بسیج، استعداد.
الف
معین
آمرغ
(مُ) (اِ.) چیز اندک.
الف
معین
آمرزش
(مُ زِ) (اِمص.)بخشایش گناه از طرف خدا، مغفرت.
الف
معین
آمد نیامد
(مَ مَ) (مص مر.) آمد و نیامد، فرخنده بودن و نبودن.
الف
معین
آمد کار
(~.) (ص.) خجستگی، فرخنده.
الف
معین
آمد شد
(~. شُ) (مص مر.)۱- آمد و شد، رفت و آمد.۲- تکرار.
الف
معین
آمر علی
(مِ عَ) (اِمر.) آدم فضول که مدام دستور میدهد.
الف
معین
آمدگان
(مَ دِ) (اِ.) فرستادگان، رسولان.
الف
معین
آمد و رفت
(~ُ رَ) (مص مر.) مراوده، ایاب و ذهاب، تردد.
«
‹
75
76
77
78
79
›
»
باز کردن سایدبار
فروشگاه
خانه
جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها