جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها
منو
الف
معین
آمیغه
(غِ) (اِمص.)۱- آمیزش.۲- مباشرت، مجامعت.
الف
معین
آموق
(اِ.) نک آماق.
الف
معین
آموکسی سیلین
(مُ) (اِ.) داروی ضد باکتری از دسته پنی سیلینها.
الف
معین
آمولن
(لُ) (اِ.) نشاسته، نشا.
الف
معین
آمپر
(پِ) (اِ.) واحدی برای اندازه - گیری شدت جریان برق. ؛ ~ کسی بالا رف...
الف
معین
آموزه
(زِ) (اِ.) درس، یک واحد آموزشی.
الف
معین
آموزشیار
(زِ) (اِ.) کسی که در دانشگاه یا مدرسة عالی تدریس میکند و مقامش پایین ...
الف
معین
آموزشی
(زِ) (ص نسب.)۱ - تعلیمی.۲- دوستدار آموختن.
الف
معین
آمون
(ص.) پر، مملو، لبالب.
الف
معین
آموزگان
(زِ یا زْ) (اِمر.)مجموعهای از واحدهای درسی که تشکیل یک رشتة تحصیلی را...
«
‹
78
79
80
81
82
›
»
باز کردن سایدبار
فروشگاه
خانه
جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها