جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها
منو
الف
معین
آموده
(دِ) (ص مف.) آراسته، مزین، زینت یافته.
الف
معین
آمپی سیلین
(اِ.) دارویی از انواع پنی سیلین که برای مقابله با گروه وسیعی از باکتر...
الف
معین
آمیزه مو
(~.) (ص مر.) کسی که موهای سرش جوگندمی (سیاه و سفید) باشد.
الف
معین
آمولن
(لُ) (اِ.) نشاسته، نشا.
الف
معین
آمیغ
(اِ.)۱- آمیزش.۲- مباشرت، مجامعت و نیز پسوندی که معنای آمیختگی میدهد م...
الف
معین
آمیختگی
(تِ یا تَ) (حامص.)۱- امتزاج، اختلاط.۲- الفت، معاشرت، خلطه، آمیزش.
الف
معین
آمیزه
(زِ) (ص مر.)۱- آمیخته، مخلوط.۲- کسی که ریش جوگندمی دارد. آمیژه هم گوی...
الف
معین
آموزه
(زِ) (اِ.) درس، یک واحد آموزشی.
الف
معین
آموزشیار
(زِ) (اِ.) کسی که در دانشگاه یا مدرسة عالی تدریس میکند و مقامش پایین ...
الف
معین
آموزنده
(زَ دِ) (ص فا.)۱- معلم.۲- کسی که از دیگری میآموزد.
«
‹
79
80
81
82
83
›
»
باز کردن سایدبار
فروشگاه
خانه
جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها