جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها
منو
الف
معین
آنفارکتوس
(اِ.) قسمتی از بافت (قلب یا کلیه) که شریان مشروب کنندة آن بسته باشد.
الف
معین
آنژیوکت
(یُ کَ) (اِ.) لولة لاستیکی باریکی که در مسیر رگ قرار میدهند و مایعات...
الف
معین
آنژین
(اِ.) گلو درد چرکی که با تب همراه است.
الف
معین
آندوسکوپی
(دُ سْ کُ) (اِمص.) معاینة مجراها و حفرههای داخلی بدن با درون بین (آن...
الف
معین
آندون
(ق.)۱- آن جا.۲- بدان سوی، بدان جهت.۳- آنچنان.
الف
معین
آنوریسم
(نِ) (اِ.) غدة متشکل از خون که غالباً به شریان مربوط است و محتویات آن...
الف
معین
آهودل
(دِ) (ص مر.) ترسو، بزدل.
الف
معین
آهسته کار
(~.) (ص.) نرم خو، ملایم.
الف
معین
آهسته
(هِ تِ) (ص. ق.) ۱- کند.۲- آرام، ساکت.۳- مهربان.۴- باوقار.۵- بردبار.
الف
معین
آهرمنی
(هَ مَ) نک اهریمنی.
«
‹
86
87
88
89
90
›
»
باز کردن سایدبار
فروشگاه
خانه
جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها