جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها
منو
الف
معین
آهان
(صت.) آره، بلی.
الف
معین
آهنگر
(~. گَ) (اِ. ص.) کسی که پیشه اش ساختن آلات و ادوات آهنی است، حداد.
الف
معین
آهرمن
(هَ مَ) (اِ.) نک اهریمن.
الف
معین
آهو
(اِ.) جانوری از خانوادة تهی - شاخان، جزو راستة نشخوارکنندگان که اقسا...
الف
معین
آهنگی
(هَ) (ص.) جنگی، جنگجو.
الف
معین
آهنجیدن
(هَ دَ) (مص م.)۱ - بیرون آوردن.۲- کندن، برکندن.
الف
معین
آهوتک
(تَ)(ص مر.)۱- اسب تندرو، آهودو نیز گویند.۲- هر حیوانی که مانند آهو بدو...
الف
معین
آهودل
(دِ) (ص مر.) ترسو، بزدل.
الف
معین
آهنین
(هَ) (ص نسب.)۱- آهنی، از جنس آهن.۲- (کن.) بسیار توانا و قوی.
الف
معین
آهریمن
(هَ مَ) (اِ.) نک اهریمن.
«
‹
87
88
89
90
91
›
»
باز کردن سایدبار
فروشگاه
خانه
جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها