جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها
منو
الف
معین
آهوانگیز
(اَ) (ص فا.) کسی که شکار را به سوی شکارچی هدایت میکند.
الف
معین
آهودل
(دِ) (ص مر.) ترسو، بزدل.
الف
معین
آهل
(هِ) (ص.) مردی که زن و فرزند داشته باشد.
الف
معین
آهنگساز
(هَ)(اِ. ص.) سازنده آهنگ، موسیقی - دانی که آهنگ بساز د.
الف
معین
آهرمن
(هَ مَ) (اِ.) نک اهریمن.
الف
معین
آهنگر
(~. گَ) (اِ. ص.) کسی که پیشه اش ساختن آلات و ادوات آهنی است، حداد.
الف
معین
آهن رگ
(~. رَ) (ص مر.) اسب قوی، اسب پرزور.
الف
معین
آهون بر
(بُ) (ص مر.) نقب زن.
الف
معین
آهوچشم
(چَ) (ص مر.) آن که چشمی مانند آهو دارد.
الف
معین
آهوپا
(ی) (ص مر.) بنا یا خانة شش پهلو، خانة شش ضلعی.
«
‹
89
90
91
92
93
›
»
باز کردن سایدبار
فروشگاه
خانه
جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها