جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها
منو
الف
معین
آور
(و َ) ۱- (اِ.)یقین.۲- (ق.) براستی، بی گمان.
الف
معین
آوردگاه
(~.) (اِمر.) آوردگه، میدان جنگ، عرصة کارزار.
الف
معین
آوازه
(زِ) (اِ.)۱- صیت، شهرت.۲- صوت، آوا.۳- نغمه، ترانه.
الف
معین
آواکس
(اِ.)۱ - دستگاهی مراقبت کننده جهت ردگیری هواپیماهای دشمن که در هواپیم...
الف
معین
آواز دادن
(دَ) (مص ل.) صدا کردن، فرا - خواندن.
الف
معین
آوردیدن
(وَ دَ) (مص ل.) جنگ کردن، نبرد کردن.
الف
معین
آوشن
(شَ) (اِ.) آویشن.
الف
معین
آورک
(وَ رَ) (اِ.) اورک. تاب، تاب خوردن.
الف
معین
آوازه شدن
(~. شُ دَ) (مص ل.)۱- شهره شدن.۲- مایة عبرت گشتن.
الف
معین
آوردجو
(وَ) (ص فا.) آوردجوی، جنگجو، جنگاور، آوردخواه.
«
‹
93
94
95
96
97
›
»
باز کردن سایدبار
فروشگاه
خانه
جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها