جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها
منو
الف
معین
آژیدن
(دَ) (مص م.) = آژدن: آجیدن.
الف
معین
آکج
(کَ) (اِ.) چنگک، قلاب آهنی.
الف
معین
آژیانه
(نِ) (اِ.) سنگ فرش.
الف
معین
آکتور
(تُ) (ص. اِ.) هنرپیشه مرد.
الف
معین
آژگن
(گِ) (اِ.) درِ مشبک، درِ سوراخ سوراخ.
الف
معین
آکتریس
(تُ) (اِ.) هنرپیشة زن، زنی که در صحنة تئاتر، تلویزیون و سینما نقش ایف...
الف
معین
آژنگ
(ژَ) (اِ.)۱- چین و شکن روی پوست.۲- گره، خم.۳- چروکی که در جامه افتد.۴...
الف
معین
آکبند
(بَ) (ص.) کالای صنعتی کار نکرده به صورتی که هنوز در بسته بندی کارخانه ...
الف
معین
آژندیدن
(ژَ دَ) (مص م.) نک آژندن.
الف
معین
آکب
(کُ) (اِ.) نک آکپ.
«
‹
98
99
100
101
102
›
»
باز کردن سایدبار
فروشگاه
خانه
جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها