جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها
منو
الف
معین
آکستن
(کُ تَ) (مص م.)۱- آویختن.۲- بستن، محکم کردن.
الف
معین
آکپ
(کُ) (اِ.) گرداگرد درون دهان ؛ لپ.
الف
معین
آکروباسی
(رُ) (اِ.) بندبازی.
الف
معین
آکومولاتور
(کُ مُ تُ) (اِ.) دستگاه الکتریکی که میتوان مقداری برق در آن ذخیره کر...
الف
معین
آکروبات
(رُ) (اِ.) بندباز، ورزشکاری که کارهایی مانند بندبازی، ژیمناستیک و... ...
الف
معین
آکولاد
(کُ) (اِ.) نمادی به شکل } {که هر گاه در طرفین یک عبارت ریاضی که معمو...
الف
معین
آکوستیک
(کُ سْ) (اِ.)۱- دانش مربوط ب ه تولید و تراگسیل و دریافت اثرهای صوتی ...
الف
معین
آکواریوم
(اِ.) مخزن شیشهای که در آن آب میریزند و انواع ماهی زینتی را در آن ن...
الف
معین
آگنج
(گَ)۱- (ص مف.) در ترکیب با کلمات معنی انباشته و پر کرده میدهد: جگر آگ...
الف
معین
آکو
(اِ.) = اگو: بوم، جغد.
«
‹
102
103
104
105
106
›
»
باز کردن سایدبار
فروشگاه
خانه
جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها