جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها
منو
معین
ی
یک جا
(~.) (ق.)۱- با هم، با یکدیگر.۲- همگی، به کلی.
معین
ی
یومیه
(یُ یِ) (ق.) روزانه، مخارج روزانه.
معین
ی
یوز
(اِ.) حیوانی است درنده شبیه پلنگ اما کوچکتر از آن که در قدیم آن را برا...
معین
ی
ینگی
(یَ گِ) (اِ.) نو، جدید.
معین
ی
یک تیغ
(~.) (ص مر.)۱- متحد در جنگ.۲- (عا.) یک دست، یکسره.
معین
ی
یوم الموعود
(~. مَ) (اِمر.) روز قیامت، روز رستخیز.
معین
ی
یورو
(رُ) (اِ.) واحد پول مشترک کشورهای عضو اتحادیة اروپا.
معین
ی
ینگه
(یَ گِ) (اِ.)۱- یدک، دنباله.۲- زنی که شب زفاف همراه عروس به خانة دا...
معین
ی
یک تنه
(~. تَ نِ) (ق.) تنها به تنهایی.
معین
ی
یوم الله
(~ُ لْ لا) (اِمر.) روز مقدس، روز گرامی.
«
‹
3237
3238
3239
3240
3241
›
»
باز کردن سایدبار
فروشگاه
خانه
جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها