جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها
منو
الف
معین
آزدن
(دَ) (مص م.) آژدن، آجیدن.
الف
معین
آزماینده
(یَ دِ) (ص فا.) آزمایش کننده، آزمایشگر، مجرب.
الف
معین
آزمایشگاه
(~.) (اِمر.)۱- محلی مجهز به وسایل لازم برای انجام تجارب علمی به وسیلة ...
الف
معین
آزمایش
(یِ) (اِ.)۱- امتحان، تجربه، سنجش.۲- ورزش، ریاضت، مشق.
الف
معین
آساینده
(یَ دِ) (ص فا.) استراحت کننده.
الف
معین
آزیدن
(دَ) (مص م.) آژیدن، آجیدن.
الف
معین
آسایشگاه
(~.) (اِمر.)محل آسایش و استراحت.
الف
معین
آسایش
(یِ) (اِمص.) آسودگی، راحتی.
الف
معین
آسانی
(حامص.)۱- سهولت، راحتی.۲- آسایش.۳- خواب.۴- تنبلی.۵- فراوانی نعمت، رفا...
الف
معین
آسانسور
(سُ) (اِ.) اتاقک متحرکی که به وسیلة آن از طبقهای به طبقات بالا روند ...
«
‹
44
45
46
47
48
›
»
باز کردن سایدبار
فروشگاه
خانه
جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها