جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها
منو
الف
معین
آشتم
(تُ) (اِ.) آشتم، آستیم، چرک و ریم جراحت.
الف
معین
آسینه
(نِ) (اِمر.) تخم مرغ، خایه.
الف
معین
آشتالنگ
(لَ) (اِ.) کعب. استخوان پاشنة پا.
الف
معین
آسیمه سر
(~. سَ) (ص مر.) نک آسیمه.
الف
معین
آشوغ
(ص.) ناشناخته، گمنام.
الف
معین
آشفتگی
(شُ تِ) (حامص.)۱- شوریدگی پریشان حالی.۲- هرج و مرج.۳- خشم، غضب.۴- عشق،...
الف
معین
آشوریده
(دِ) (ص مف.) شورانیده، درهم کرده.
الف
معین
آشفته سامان
(~.) (ص مر.)۱ - تهیدست، فقیر.۲- شوریده، مجذوب.
الف
معین
آشوردن
(دَ) (مص م.)۱- زیر و زبر کردن، برهم زدن.۲- آمیختن.۳- خمیر کردن.
الف
معین
آشفته روز
(~.) (ص مر.) بدبخت، بداقبال.
«
‹
54
55
56
57
58
›
»
باز کردن سایدبار
فروشگاه
خانه
جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها