جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها
منو
الف
معین
آب ریختن
(تَ) (مص م.)۱- داخل کردن آب در ظرفی.۲- ادرار کردن، پیشاب ریختن.
الف
معین
آب رو
(رُ) (اِمر.) آبراه.
الف
معین
آب و رنگ
(بُ رَ)۱- (اِمر.) پردهای که با آب و رنگ نقاشی شده باشد.۲- (ص مر.) (کن...
الف
معین
آب شدن
(شُ دَ) (مص ل.)۱- گداختن، ذوب شدن. ۲- شرمنده شدن.۳- ناپدید شدن.۴- لاغر...
الف
معین
آب نکشیده
(نَ کِ دِ) (ص مر.)۱ - بد و زشت.۲- نامفهوم.
الف
معین
آب سیاه
(بِ) (اِمر.)۱- نوعی بیماری چشمی که باعث تیرگی و نابینایی چشم میشود.۲-...
الف
معین
آب نما
(نَ) (اِمر.)۱- حوض یا جوی آب در خانه یا باغ که نمایان باشد.۲- سراب.
الف
معین
آب نشاط
(بِ نَ) (اِمر.) منی.
الف
معین
آب میوه گیری
(وِ)۱- (اِ.) دستگاهی که با آن آب میوه را میگیرند.۲- (حامص.) کشیدن آب ...
الف
معین
آب چشم
(بِ چَ) (اِمر.) اشک، سرشک.
«
‹
5
6
7
8
9
›
»
باز کردن سایدبار
فروشگاه
خانه
جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها