جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها
منو
الف
معین
آلبالو
(اِمر.) = آلوبالو: درختی از جنس بادامیها، از تیرة گل سرخیان، میوة آن ...
الف
معین
آلات
(اِ.) جِ آلت ؛ وسایل.
الف
معین
آلاییدن
(دَ) (مص م.) آلودن.
الف
معین
آلاء
(اِ.) جِ اِلی ؛ نیکیها.
الف
معین
آلایش
(یِ) (اِمص.)۱- آلودگی.۲- ناپاکی.
الف
معین
آلا
(ص.) سرخ، سرخ نیمرنگ.
الف
معین
آلاگارسون
(سُ) (ص.)اصطلاحی برای موی خانمها به سبک موی پسران و مردان.
الف
معین
آل عبا
(لِ عَ) (اِمر.) خاندان پیغمبر اسلام. آل کسا و پنج تن آل عبا نیز نامید...
الف
معین
آلاکلنگ
(کُ لَ) (اِمر.) دو چوب بر هم نهادة متقاطع که دو کس بر دو سر چوب بالایی...
الف
معین
آلاچیق
(اِ.)۱ - نوعی خیمه که از پارچه -های ضخیم درست میکنند.۲- سایبانی که...
«
‹
69
70
71
72
73
›
»
باز کردن سایدبار
فروشگاه
خانه
جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها