جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها
منو
الف
معین
آلاله
(لِ) (اِ.) لاله سرخ، شقایق.
الف
معین
آلهه
(لِ هِ) (اِ.) جِ اِله ؛ خدایان، معبودان.
الف
معین
آله کلو
(لِ یا لَ کُ) (اِمر.) حشرهای از راستة قاب بالان که در نواحی بحرالرومی...
الف
معین
آله
(لُ) (اِ.)۱- عقاب، شاهین. آلوه و آلغ نیز گویند.
الف
معین
آلنگ
(لَ) (اِ.)۱- خندق.۲- دیواری که بر گِرد سپاه برای محافظت درست کنند. مور...
الف
معین
آلکالویید
(لْ لُ) (اِ.) آلکالوییدها، قلیاییاتها، شبه قلیاها، مواد آبی ازت داری...
الف
معین
آلما
آلمانی
الف
معین
آلپر
(پَ)(ص.)(عا.) نک الپر. زرنگ، شیطان، متقلب.
الف
معین
آلفته
(لُ تِ) (ص مف.) آشفته، پریشان.
الف
معین
آلوچه
(اِمصغ.) نوع کوچکتر گوجه سبز که از آن ترش تر است.
«
‹
70
71
72
73
74
›
»
باز کردن سایدبار
فروشگاه
خانه
جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها