جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها
منو
الف
معین
آل عبا
(لِ عَ) (اِمر.) خاندان پیغمبر اسلام. آل کسا و پنج تن آل عبا نیز نامید...
الف
معین
آلومینیوم
(یُ) (اِ.) فلزی سفید و سبک است که به خوبی ورق ورق میشود. از فلزات فس...
الف
معین
آلغده
(لُ دِ) (ص.) نک آرغده.
الف
معین
آلومین
(اِ.) یکی از ترکیبات آلومینیوم که در طبیعت به صورت بلورین موجود است.
الف
معین
آلغ
(لُ) (اِ.) نک آله.
الف
معین
آلوسن
(سَ) (اِ.) = آلسن: قسمی زردآلوی لطیف.
الف
معین
آلش
(لِ) (اِ.) راش.
الف
معین
آلودگی
(دِ) (حامص.)۱- ناپاکی، آلایش، لکه.۲- عادت به اعمال زشت.۳- گناه، فسق.
الف
معین
آلست
(لَ) (اِ.) = آلسن: نک آلر.
الف
معین
آلوده
(دِ) (ص مف.)۱- مالیده به چیزی، آغشته.۲- آغشته شده، کثیف.
«
‹
70
71
72
73
74
›
»
باز کردن سایدبار
فروشگاه
خانه
جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها