جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها
منو
الف
معین
آلش
(لِ) (اِ.) راش.
الف
معین
آلودگی
(دِ) (حامص.)۱- ناپاکی، آلایش، لکه.۲- عادت به اعمال زشت.۳- گناه، فسق.
الف
معین
آلست
(لَ) (اِ.) = آلسن: نک آلر.
الف
معین
آلوده
(دِ) (ص مف.)۱- مالیده به چیزی، آغشته.۲- آغشته شده، کثیف.
الف
معین
آلودن
(دَ) ۱- (مص م.) آغشته کردن، آلوده کردن.۲- (مص ل.) کثیف شدن.
الف
معین
آمال
(اِ.) جِ امل ؛ امیدها، آرزوها.
الف
معین
آلیز
(اِ.)۱- جفتک، جفته، لگد.۲- جَست و خیز.۳- رم، رمیدن.
الف
معین
آماق
(اِ.) گوشه چشم.
الف
معین
آلیداد
(اِ.) خط کشی مدرج، دارای آلتی برای رویت و آن برای اندازه گیری زوایا ب...
الف
معین
آماسیدن
(دَ) (مص ل.) باد کردن، ورم کردن.
«
‹
72
73
74
75
76
›
»
باز کردن سایدبار
فروشگاه
خانه
جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها