جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها
منو
الف
معین
آب پشت
(بِ پُ) (اِمر.) منی، آب مرد.
الف
معین
آب لمبو
(لَ) (ص مر.) (عا.) = آب لنبو:۱- میوهای که در اثر فشردن آبش را از دان...
الف
معین
آب پز
(پَ)(اِمر.)آنچه که در آب ساده و بی - روغن پخته شده باشد.
الف
معین
آب قند
(بِ قَ) (اِمر.)۱- شربت قند.۲- قسمی خربزه کاشان که بسیار شیرین و لطیف ...
الف
معین
آب پاشان
(بْ) (اِمر.) نک آبریزگان.
الف
معین
آب فسرده
(بِ فَ یا فِ سُ دِ) (اِمر.)۱- یخ، برف.۲- شیشه.۳- بلور.۴- خنجر.
الف
معین
آب پاش
(اِمر.) آلتی دسته دار و سر پهن و سوراخ سوراخ برای آب دادن به گیاهان.
الف
معین
آب طلا
(طَ) (اِمر.)۱- آب زر.۲- آب اکلیل.
الف
معین
آب پا
(اِفا.) میرآب، کسی که در تقسیم آب نظارت کند.
الف
معین
آب طرب
(بِ طَ رَ) (اِمر.) شراب انگوری، آب عشرت.
«
‹
6
7
8
9
10
›
»
باز کردن سایدبار
فروشگاه
خانه
جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها