جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها
منو
الف
معین
آمپرسنج
(~. سَ) اسبابی برای اندازه گیری شدت جریان الکتریکی مستقیم و متناوب که...
الف
معین
آمپر
(پِ) (اِ.) واحدی برای اندازه - گیری شدت جریان برق. ؛ ~ کسی بالا رف...
الف
معین
آمیغه
(غِ) (اِمص.)۱- آمیزش.۲- مباشرت، مجامعت.
الف
معین
آموکسی سیلین
(مُ) (اِ.) داروی ضد باکتری از دسته پنی سیلینها.
الف
معین
آمیغ
(اِ.)۱- آمیزش.۲- مباشرت، مجامعت و نیز پسوندی که معنای آمیختگی میدهد م...
الف
معین
آمونیاک
(اِ.) گازی است بی رنگ، با بوی تند و اشک آور که در آب حل میشود.
الف
معین
آمیزگاری
(اِ مص.) حُسن معاشرت، خوش اخلاقی.
الف
معین
آمون
(ص.) پر، مملو، لبالب.
الف
معین
آمیزگار
(اِ.) معاشر.
الف
معین
آمولن
(لُ) (اِ.) نشاسته، نشا.
«
‹
78
79
80
81
82
›
»
باز کردن سایدبار
فروشگاه
خانه
جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها