جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها
منو
الف
معین
آموزگان
(زِ یا زْ) (اِمر.)مجموعهای از واحدهای درسی که تشکیل یک رشتة تحصیلی را...
الف
معین
آمیزش
(زِ) (اِمص.) ۱- آمیختگی.۲- همنشینی، معاشرت.۳- جِماع.
الف
معین
آموزگار
(زْ یا زِ) (ص.)۱- معلم. ۲- معلم مدرسة ابتدایی.۳- اندرزگوی.۴- پرورنده،...
الف
معین
آمیز قلمدون
(قَ لَ)(اِمر.) کوتاه شدة آقامیرزا قلمدان.۱- لقبی ریشخندآمیز که به کاتب...
الف
معین
آموزه
(زِ) (اِ.) درس، یک واحد آموزشی.
الف
معین
آمیختگی
(تِ یا تَ) (حامص.)۱- امتزاج، اختلاط.۲- الفت، معاشرت، خلطه، آمیزش.
الف
معین
آموزنده
(زَ دِ) (ص فا.)۱- معلم.۲- کسی که از دیگری میآموزد.
الف
معین
آمیختن
(تَ) (مص م.)۱- درهم کردن یا شدن، مخلوط کردن یا شدن.۲ - معاشرت.۳- همخو...
الف
معین
آموزشیار
(زِ) (اِ.) کسی که در دانشگاه یا مدرسة عالی تدریس میکند و مقامش پایین ...
الف
معین
آمیب
(اِ.) جاندار ذره بینی تک سلولی از ردة آغازیان که در آبهای شیرین و جا...
«
‹
79
80
81
82
83
›
»
باز کردن سایدبار
فروشگاه
خانه
جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها