جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها
منو
الف
معین
آهنین
(هَ) (ص نسب.)۱- آهنی، از جنس آهن.۲- (کن.) بسیار توانا و قوی.
الف
معین
آهمند
(هُ مَ)(ص مر.)۱- آهومند، گناهکار، عاصی.۲- معیوب.۳- دروغگو.
الف
معین
آهنگی
(هَ) (ص.) جنگی، جنگجو.
الف
معین
آهل
(هِ) (ص.) مردی که زن و فرزند داشته باشد.
الف
معین
آهنگساز
(هَ)(اِ. ص.) سازنده آهنگ، موسیقی - دانی که آهنگ بساز د.
الف
معین
آهستگی کردن
(~. کَ دَ)(مص ل.) به نرمی رفتار کردن.
الف
معین
آهنگر
(~. گَ) (اِ. ص.) کسی که پیشه اش ساختن آلات و ادوات آهنی است، حداد.
الف
معین
آهستگی
(هِ تِ)(حامص.)۱- کندی.۲- درنگ.۳- ملایمت، مدارا.۴- وقار.۵- شکیبایی.
الف
معین
آهنگ کردن
(هَ. ک دَ) (مص ل.) قصد کردن، عزم کردن.
الف
معین
آهسته کار
(~.) (ص.) نرم خو، ملایم.
«
‹
87
88
89
90
91
›
»
باز کردن سایدبار
فروشگاه
خانه
جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها