جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها
منو
الف
معین
آهنگر
(~. گَ) (اِ. ص.) کسی که پیشه اش ساختن آلات و ادوات آهنی است، حداد.
الف
معین
آهستگی
(هِ تِ)(حامص.)۱- کندی.۲- درنگ.۳- ملایمت، مدارا.۴- وقار.۵- شکیبایی.
الف
معین
آهنگ کردن
(هَ. ک دَ) (مص ل.) قصد کردن، عزم کردن.
الف
معین
آهسته کار
(~.) (ص.) نرم خو، ملایم.
الف
معین
آهنگ
(هَ) (اِ.)۱- قصد، عزم.۲- حمله، صولت.۳- نوا، لحن.۴- فحوی، مفاد.۵- سان،...
الف
معین
آهسته
(هِ تِ) (ص. ق.) ۱- کند.۲- آرام، ساکت.۳- مهربان.۴- باوقار.۵- بردبار.
الف
معین
آهنجیدن
(هَ دَ) (مص م.)۱ - بیرون آوردن.۲- کندن، برکندن.
الف
معین
آهریمن
(هَ مَ) (اِ.) نک اهریمن.
الف
معین
آهنج
(هَ) (ص فا.) در ترکیب با کلمات معنای «بیرون آورنده» «برکشنده» میدهد م...
الف
معین
آهرمنی
(هَ مَ) نک اهریمنی.
«
‹
87
88
89
90
91
›
»
باز کردن سایدبار
فروشگاه
خانه
جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها