جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها
منو
الف
معین
آهسته
(هِ تِ) (ص. ق.) ۱- کند.۲- آرام، ساکت.۳- مهربان.۴- باوقار.۵- بردبار.
الف
معین
آهنجیدن
(هَ دَ) (مص م.)۱ - بیرون آوردن.۲- کندن، برکندن.
الف
معین
آهریمن
(هَ مَ) (اِ.) نک اهریمن.
الف
معین
آهنج
(هَ) (ص فا.) در ترکیب با کلمات معنای «بیرون آورنده» «برکشنده» میدهد م...
الف
معین
آهرمنی
(هَ مَ) نک اهریمنی.
الف
معین
آهن گذار
(هَ. گُ) (ص مر.) کسی که تیر را از آهن بگذراند.
الف
معین
آهرمن
(هَ مَ) (اِ.) نک اهریمن.
الف
معین
آهون
(اِ.) رخنه، نقب.
الف
معین
آهومند
(مَ) (ص مر.)۱- مریض، بیمار.۲- معیوب، ناقص.
الف
معین
آهوفغند
(فَ غَ) (ص مر.) آهوجه ؛ آنکه مانند آهو جست و خیز کند.
«
‹
89
90
91
92
93
›
»
باز کردن سایدبار
فروشگاه
خانه
جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها