بایگانی‌های معین - صفحه ۹۳ از ۳۲۴۶

الف معین

(رِ) (حامص.)۱- بی خانمانی، بی - منزلی.۲- سرگردانی، پریشانی.

الف معین

(رِ)۱- (ص.) بی خانمان، دربه در.۲- گم گشته.۳- فراری.۴- پراکنده، پریشان...

الف معین

(شُ)(مص ل.)۱ - خراب شدن، فرو ریختن.۲- (عا.) وارد شدن ناگها نیِ تعداد ز...

الف معین

(وَ) (ص فا.) آوردجوی، جنگجو، جنگاور، آوردخواه.

الف معین

(وَ)۱- (اِ.)جنگ، نبرد.۲- پسوندی که معنای آورده شده می‌دهد. آب آورد، با...

الف معین

(و َ) ۱- (اِ.)یقین.۲- (ق.) براستی، بی گمان.

الف معین

(وَ) (اِ.) آونگ.

الف معین

(وَ) (اِ.) نصیب، قسمت، بهره.

الف معین

(شَ) (اِ.) آویشن.

الف معین

(اِ.)۱ - دستگاهی مراقبت کننده جهت ردگیری هواپیماهای دشمن که در هواپیم...

سایدبار