جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها
منو
الف
معین
آوردجو
(وَ) (ص فا.) آوردجوی، جنگجو، جنگاور، آوردخواه.
الف
معین
آورد
(وَ)۱- (اِ.)جنگ، نبرد.۲- پسوندی که معنای آورده شده میدهد. آب آورد، با...
الف
معین
آویژه
(ژِ) (ص. اِ.)۱- ویژه، خالص.۲- معشوق، یار یا دوست نزدیک.
الف
معین
آوند
(~.) (اِ.) دلیل، برهان.
الف
معین
آویشن
(شَ)(اِ.)گیاهی است معطر و صحرایی با گلهای سفید و برگهای کوچک شبیه نع...
الف
معین
آویزگان
(اِ.) پناه، مستمسک.
الف
معین
آچمز
(مَ) (اِ.)اصطلاحی است درشطرنج، و حالت مهرهای که اگر آن را از جوار شا...
الف
معین
آویزون
(اِ.) آویزان، کنایه از: آدم مزاحم.
الف
معین
آچارکشی
(کِ) (حامص.) وارسی شل یا سفت بودن پیچ و مهرهها و سفت کردن پیچهای شُ...
الف
معین
آویزه بند
(~. بَ) (اِ.) بند ناف.
«
‹
94
95
96
97
98
›
»
باز کردن سایدبار
فروشگاه
خانه
جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها