جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها
منو
الف
معین
آپ تو دیت
(دِ یْ) (اِمص.) روزآمد کردن، نو یا امروزی کردن، طبق روز درآوردن، در ج...
الف
معین
آونگ
(وَ) (اِ.)۱- ریسمانی که خوشههای انگور و دیگر میوهها را به آن میبندن...
الف
معین
آویژه
(ژِ) (ص. اِ.)۱- ویژه، خالص.۲- معشوق، یار یا دوست نزدیک.
الف
معین
آوند
(~.) (اِ.) دلیل، برهان.
الف
معین
آویشن
(شَ)(اِ.)گیاهی است معطر و صحرایی با گلهای سفید و برگهای کوچک شبیه نع...
الف
معین
آویزگان
(اِ.) پناه، مستمسک.
الف
معین
آچمز
(مَ) (اِ.)اصطلاحی است درشطرنج، و حالت مهرهای که اگر آن را از جوار شا...
الف
معین
آویزون
(اِ.) آویزان، کنایه از: آدم مزاحم.
الف
معین
آچارکشی
(کِ) (حامص.) وارسی شل یا سفت بودن پیچ و مهرهها و سفت کردن پیچهای شُ...
الف
معین
آویزه بند
(~. بَ) (اِ.) بند ناف.
«
‹
96
97
98
99
100
›
»
باز کردن سایدبار
فروشگاه
خانه
جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها