جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها
منو
الف
معین
آچ
(اِ.) افرا.
الف
معین
آویزان
(ص فا.)۱- معلق، آویخته.۲- در حال جنگ و گریز.
الف
معین
آکبند
(بَ) (ص.) کالای صنعتی کار نکرده به صورتی که هنوز در بسته بندی کارخانه ...
الف
معین
آژندیدن
(ژَ دَ) (مص م.) نک آژندن.
الف
معین
آکب
(کُ) (اِ.) نک آکپ.
الف
معین
آژندن
(ژَ دَ) (مص ل.) ملاط کشیدن بین دو خشت یا سنگ.
الف
معین
آکام
(اِ.) جِ اکمه ؛ تپهها، پشتهها.
الف
معین
آژند
(ژَ) (اِ.)۱- رسوب گل و لای.۲- ملاط.
الف
معین
آکاردئون
(دِ ئ ُ) (اِ.) از ابزار موسیقی با بدنهای چین دار، دارای زبانههای فل...
الف
معین
آژفنداک
(فَ)(اِ.) قوس قزح، رنگین کمان.
«
‹
97
98
99
100
101
›
»
باز کردن سایدبار
فروشگاه
خانه
جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها