جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها
منو
معین
ی
یک زخم
(~. زَ) (ص مر.) لقب سام نریمان که اژدهایی را با یک ضربه کشت.
معین
ی
یونیسف
(س) Unicef (اِ.) سازمانی وابسته به سازمان ملل متحد که هدفش کمک به بهدا...
معین
ی
یوزیدن
(دَ) (مص ل.) جُستن، جستجو کردن.
معین
ی
یواش
(یَ) (ق. ص.)آهسته، آرام، به نرمی.
معین
ی
یک زبان
(~. زَ) (ق مر.) متفق القول، یک - دل.
معین
ی
یونولیت
(یُ نُ) (اِ.) نام تجاری مادهای سبک و متخلخل و معمولاً سفید که در بست...
معین
ی
یوزک
(زَ) (اِمر.) توله سگ شکاری.
معین
ی
یو
یونانی
معین
ی
یک روند
(~. رَ وَ) (ق.) (عا.) پیاپی، پشت سر هم.
معین
ی
یونسکو
(نِ کُ) Unesco (اِ.) سازمان علمی، فرهنگی و تربیتی.
«
‹
3237
3238
3239
3240
3241
›
»
باز کردن سایدبار
فروشگاه
خانه
جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها