جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها
منو
الف
معین
آرد
(اِ.) گردی که از کوبیدن و آسیاب کردن غلات به دست میآید. ؛ ~ خود را ...
الف
معین
آرامش
(مِ)۱- (اِمص.) آرامیدن.۲- وقار، سنگینی.۳- (اِ.) خواب کوتاه و سبک.۴- ف...
الف
معین
آرخالق
(لُ) (اِ.) نک ارخالق.
الف
معین
آرتیشو
(شُ) (اِ.) گیاهی است بوتهای که قسمت درونی میوة آن مصرف خوراکی دارد، ...
الف
معین
آرتیست
(ص.) ۱- هنرمند، هنرپیشه.۲- کنایه از:آدمی که برای رسیدن به خواستههای...
الف
معین
آرتزین
(تِ یَ) (اِ.) چاه جهنده، چاهی که بین دو دامنه در دره حفر کنند، و آبش ...
الف
معین
آرتروز
(تْ رُ) (اِ.) هر گونه بیماری دردناک مفصلی به ویژه نوع التهابی آن که ب...
الف
معین
آراییدن
(دَ) (مص م.) آراستن.
الف
معین
آرایشگر
(یِ گَ) (ص فا.) آن که آرایش کند، سلمانی.
الف
معین
آرایشگاه
(یِ) (اِمر.) جای آرایش، مغازة سلمانی.
«
‹
34
35
36
37
38
›
»
باز کردن سایدبار
فروشگاه
خانه
جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها