جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها
منو
الف
معین
آرایش
(ی ِ)(اِمص.)۱- زیب و زینت.۲- آماده شدن و صف کشیدن سپاه.۳- تصنع، ظاهر -...
الف
معین
آرده
(دِ) (اِ.) آرد کنجد سفید، ارده.
الف
معین
آرامیدن
(دَ) (مص ل.)۱ - خفتن، استراحت کردن.۲- قرار یافتن، آرام شدن.۳- صبر کردن...
الف
معین
آرغده
(رَ دِ) (ص.)۱- برآشفته.۲- خشمگین.۳- آزمند.
الف
معین
آرغ بی جا زدن
(~ِ زَ دَ) (مص ل.)۱- سخن نابجا گفتن که باعث شرمساری شود.۲- فضولی کرد...
الف
معین
آرغ
(رُ) (اِ.) آروغ.
الف
معین
آرشیو
(اِ.) بایگانی، جایی که اسناد، پروندهها، اوراق و مانند آن حفظ شود.
الف
معین
آرواره
(رِ) (اِ.) هر یک از دو قطعه استخوان که حفرههای اندامی دندان در آن جای...
الف
معین
آرشیتکت
(تِ کْ تْ) (اِ.)مهندس معمار، طراح یا مشاور ساختمان.
الف
معین
آره
(رِ) (اِ.) آرواره.
«
‹
36
37
38
39
40
›
»
باز کردن سایدبار
فروشگاه
خانه
جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها