جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها
منو
الف
معین
آزادگی
(دَ یا دِ) (حامص.)۱- حریت، جوانمردی.۲- نجابت، اصالت.۳- آسایش، آسودگی....
الف
معین
آروبند
(بَ)(ص مر.)آن که استخوان شکسته و از جای برآمده را به هم پیوند زند، شکس...
الف
معین
آزادگان
(دِ) (اِ.) ایرانیان.
الف
معین
آزادوار
(ص مر.)۱- با خوی آزادان.۲- نوایی است در موسیقی قدیم.
الف
معین
آزاده
(دِ) (ص.)۱- اصیل، نجیب.۲- ر ه ا. ۳- فروتن.۴- فارغ.۵- سَبُک.۶- وارس...
الف
معین
آزادمرد
(مَ)(ص مر.)۱ - جوانمرد.۲- اصیل، نجیب.۳- ایرانی.
الف
معین
آزخ
(زَ) (اِ.) زگیل، بالو، واژو.
الف
معین
آز
(اِ.)۱- حرص، طمع، زیاده جویی.۲- آرزو.
الف
معین
آزجوی
(ص فا.) حریص، طماع.
الف
معین
آریغ
(اِ.) دلسردی، نفرت، کینه.
«
‹
39
40
41
42
43
›
»
باز کردن سایدبار
فروشگاه
خانه
جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها