بایگانی‌های لغت نامه - صفحه ۴۳ از ۳۲۴۶ - لغت نامه زردیس

الف معین

آزار

(اِ.)۱- رنج، عذاب.۲- بیماری، مرض.

الف معین

آروین

(وِ) (اِ.) تجربه، امتحان، آزمایش.

الف معین

آزادیخواه

(خا)(ص فا.)آزادی طلب، دوستدار آز ادی، طرفدار آزادی.

الف معین

آروند

(وَ) (اِ.) اروند، ارونگ.

الف معین

آزادی بخش

(بَ) (ص.) کوشنده و تلاش گر برای به دست آوردن آزادی.

الف معین

آرون

(اِ.) صفت نیک، خوی خوش.

الف معین

آزمودگی

(دَ یا دِ) (حامص.) آزموده بودن، باتجربه بودن.

الف معین

آزرده دل

(~. دِ) (ص مر.) رنجیده، ملول، آزرده خاطر.

الف معین

آزموده

(دِ) (ص مف.)۱- امتحان شده.۲- تجربه شده.۳- سنجیده.۴- ورزیده.

الف معین

آزرده جان

(~.) (ص مر.) آزرده خاطر.

سایدبار

باز کردن سایدبار