جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها
منو
الف
معین
آبژ
(بِ) (اِ.) شرارة آتش.
الف
معین
آتش نشان
(~. نِ) (ص فا. اِمر.)۱- مأموری که وظیفة او خاموش کردن حریق است.۲- دس...
الف
معین
آبگینه
(نِ) (اِمر.)۱- شیشه.۲- پیمانه یا ظرف بلوری.۳- الماس.۴- تیغ.۵- کنایه ا...
الف
معین
آتش زنه
(~. زَ نِ) (اِمر.) سنگ چخماق.
الف
معین
آبگیر
(اِمر.)۱- استخر، حوض.۲- تالاب، برکه.۳- ظرفی که در آن آب یا گلاب ریزند....
الف
معین
آتش بس
(~. بَ) (اِمر.) دستور خودداری از تیراندازی.
الف
معین
آبگون
۱ - (ص مر.) آبی، کبود.۲- سبز.۳- آبدار، گوهردار.۴- (اِمر.) گل آبگون، ن...
الف
معین
آتش بازی
(~.) (حامص.)۱- بازی با آتش.۲- افروختن آلات و ادواتی که با باروت به صور...
الف
معین
آبگز
(گَ) (ص مر.) میوة ترش شده و فاسد.
الف
معین
آتش باد
(~.) (اِمر.) باد گرم، باد مسموم.
«
‹
19
20
21
22
23
›
»
باز کردن سایدبار
فروشگاه
خانه
جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها