جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها
منو
الف
معین
آب سردکن
(سَ. کُ) (اِ.) دستگاهی معمولاً برقی برای خنک کردن آب آشامیدنی. مق آب ...
الف
معین
آب دهان
(دَ) (ص مر.) دهن لق، کسی که راز نگه دار نیست.
الف
معین
آب چشم
(بِ چَ) (اِمر.) اشک، سرشک.
الف
معین
آب معدنی
(مَ دَ) (اِمر.) آبی که از زمین جوشد و دارای گوگرد و املاح دیگر است.
الف
معین
آب چرا
(چَ) (اِمر.)۱- ناشتایی، غذای اندک.۲- خوراک وحوش و طیور.
الف
معین
آب مروارید
(مُ) (اِمر.) نوعی بیماری چشم که بر اثر پیری یا بیماری یا ضربه، عدسی چش...
الف
معین
آب پیکر
(پِ یْ کَ) (اِمر.)۱- ستاره، کوکب.۲- روشنایی صور فلکی.
الف
معین
آب لیمو
(اِمر.) آبی که از فشردن لیمو ترش به دست میآید.
الف
معین
آب پشت
(بِ پُ) (اِمر.) منی، آب مرد.
الف
معین
آب لمبو
(لَ) (ص مر.) (عا.) = آب لنبو:۱- میوهای که در اثر فشردن آبش را از دان...
«
‹
5
6
7
8
9
›
»
باز کردن سایدبار
فروشگاه
خانه
جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها