جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها
منو
ب
معین
باداباد
(جملة دعاییه)۱- شدنی میشود، هر چه باید بشود میشود، علی الله (این ترک...
ب
معین
باد روزه
(زِ) (ق.) هر روزه.
ب
معین
بادآور
(وَ) (اِفا.) هر خوراکی که نفخ آورد.
ب
معین
باد دادن
(دَ) (مص م.)۱- از دست دادن، از دست رفتن.۲- در معرض باد گذاشتن.
ب
معین
بادآهنگ
(هَ)(اِمر.)۱ - صوت ونقش خوانندگی و گویندگی.۲- انعکاس صدا، بادآهنج نیز ...
ب
معین
باد خان
(اِمر.) بادخانه، بادگیر، گذرگاه باد.
ب
معین
باده پخته
(~. پُ خْ تِ) (اِ. ص.) شرابی که جوشیده باشد و دو سوم آن تبخیر شده، یک ...
ب
معین
بادخورک
(خُ رَ) (اِمر.) پرستو.
ب
معین
باده نوشی
(~.) (حامص.) شراب خواری، میخواری.
ب
معین
بادخن
(خَ) (اِمر.) نک بادخان.
«
‹
9
10
11
12
13
›
»
باز کردن سایدبار
فروشگاه
خانه
جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها