جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها
منو
ب
معین
بادی گارد
(اِ.) محافظ شخصی.
ب
معین
باده خام
(~.) (اِ. ص.) بادة بسیار قوی.
ب
معین
بادبزن
(بِ زَ)(اِمر.) = بادبیزن: بادزن، مروحه، آ ن چه که بدان باد زنند و آن ش...
ب
معین
بادی بیلدینگ
(اِ.) تقویت عضلات بدن با حرکات قدرتی و رژیم غذایی مخصوص، پرورش اندام....
ب
معین
باده
(دِ) (اِ.)۱- شراب، می.۲- نوا و آهنگی از موسیقی قدیم.
ب
معین
بادبز
(بَ) (اِمر) بادوز، پاییز.
ب
معین
بادی
(ص نسب.) منسوب به باد. ویژگی وسیله یا دستگاهی که با باد کار میکند یا ...
ب
معین
بادنما
(نَ یا نِ یا نُ) (اِمر.) وسیلهای برای تعیین جهت وزش باد.
ب
معین
بادگیر
(اِمر.)۱- خانه یا مکانی که در معرض وزش باد باشد.۲- حلقة فلزی که روی قل...
ب
معین
بادمجان
(دِ) (اِ.)= بادنجان: گیاه یک ساله از تیرة بادمجانیان دارای میوهای با ...
«
‹
11
12
13
14
15
›
»
باز کردن سایدبار
فروشگاه
خانه
جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها