جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها
منو
ب
معین
بیت الحرام
(بِ تُ لْ حَ) (اِمر.) خانة مقدس و محترم، بقعة متبرک.
ب
معین
بیا
۱ - فعل امر از آمدن.۲- (شب جم.) موافقت، همراهی کن، ملاحظه کن.۳- (عا.) ...
ب
معین
بیخته
(تِ) (ص مف.) الک شده.
ب
معین
بیت
(بِ یا بَ) (اِ.)۱- خانه، اتاق. ج. بیوت.۲- دو مصراع از شعر. ج. ابیات.
ب
معین
بیختن
(تَ) (مص م.)۱- الک کردن، ۲- غربال کردن.
ب
معین
بیب
(اِ.) نک بید.
ب
معین
بیخ کردن
(کَ دَ) (مص ل.) ریشه دوانیدن.
ب
معین
بیاوار
(بِ) (اِ.) شغل، کار سخت.
ب
معین
بیخ زدن
(زَ دَ) (مص ل.)۱- ریشه زدن.۲- نقش زدن.
ب
معین
بیانیه
(بَ یِ) (اِ.) اطلاعیه یا نوشتهای که از سوی سازمان، حزب یا شخص مسئولی...
«
‹
161
162
163
164
165
›
»
باز کردن سایدبار
فروشگاه
خانه
جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها