جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها
منو
ت
معین
توجه
(تَ وَ جُّ) (مص ل.)۱- روی کردن.۲- روی گردانیدن به سوی چیزی.
ت
معین
توبال
(اِ.) نک توپال.
ت
معین
تودهنی
(تُ دَ هَ) (اِمر.) پاسخ محکم و دندان شکن.
ت
معین
توجع
(تَ وَ جُُ) (مص ل.)۱ - دردناک شدن، ا ز درد نالیدن.۲ - با کسی اظهار هم...
ت
معین
تواهه
(تَ هِ) (اِ.) نوعی از خوراک که با گوشت و بادنجان درست کنند.
ت
معین
توده شناسی
(~. شِ) (حامص.) دانشی که به شناسایی آداب و رسوم و ترانههای تودة مردم...
ت
معین
توجبه
(جَ بِ) (اِ.) سیل، سیلاب.
ت
معین
توانی
(تَ) (مص ل.)۱- سست شدن.۲- سستی کردن.
ت
معین
توده
(دِ) (اِ.)۱- هر چیز روی هم ریخته.۲- انبوه خلق، جمعیت مردم.
ت
معین
توج
(اِ.) بهی، به، آبی.
«
‹
195
196
197
198
199
›
»
باز کردن سایدبار
فروشگاه
خانه
جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها