جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها
منو
ت
معین
تأبی
(تَ أَ بّ) ۱- (مص ل.) سرکشی کردن، سرباز زدن.۲- (اِمص.) سرکشی، گردنکشی....
ت
معین
ت
(حر.) چهارمین حرف از الفبای فارسی که در حساب ابجد برابر عدد ۴۰۰ میباش...
ت
معین
تأخیر
(تَ) (مص م.)۱- دیر کردن.۲- دیر آمدن.۳- (اِمص.) دیرکرد.
ت
معین
تأخی
(تَ أَ خّ) (مص ل.) برادری کردن دو گروه با هم.
ت
معین
تأخر
(تَ أَ خُّ) (مص ل.) پس ماندن، عقب افتادن.
ت
معین
تأهل
(تَ أَ هُّ) (مص ل.) زن گرفتن، ازدواج.
ت
معین
تأله
(تَ أَ لِّ) ۱- (مص ل.) پرستیدن.۲- خدا شدن، الاهیت را به خود بستن.۳-...
ت
معین
تأهب
(تَ أَ هُّ) (مص ل.) آماده شدن، تهیه دیدن.
ت
معین
تألم
(تَ أَ لُّ) (مص ل.) اندوهگین شدن، دردمندی نمودن.
ت
معین
تأنیس
(تَ) (مص م.) دمساز کردن، انس دادن.
‹
1
2
3
4
›
»
باز کردن سایدبار
فروشگاه
خانه
جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها