جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها
منو
ت
معین
توسع
(تَ وَ سُّ) (مص ل.) فراخ گشتن، وسعت یافتن.
ت
معین
توره
(تُ رَ) شغال، تورک هم گویند.
ت
معین
توسط
(تَ وَ سُّ) ۱- (مص ل.) میان دو یا چند چیز واقع شدن، در میان نشستن.۲- ...
ت
معین
تورنگ
(رَ) (اِ.) خروس صحرایی، تذرو.
ت
معین
توسرخ
(سُ) (اِ.) میوهای است از جنس مرکبات شبیه پرتقال و لیمو طعم آن ترش و ش...
ت
معین
تورنمنت
(تُ نُ مِ) (اِ.) مسابقاتی بین چند تیم که معمولاً در یک رشتة ورزشی و ب...
ت
معین
توزین
(تُ) (مص م.) وزن کردن.
ت
معین
تورنسل
(نِ سُ) (اِ.) جسمی که از تخمیر گل سنگها به وسیلة ادرار یا به مجاورت ...
ت
معین
توزیع
(تُ) (مص م.) پراکنده ساختن، تقسیم کردن.
ت
معین
تورم
(تَ وَ رُّ) (مص ل.)۱- ورم کردن.۲- انتشار بی رویة اسکناس بدون تناسب با...
«
‹
200
201
202
203
204
›
»
باز کردن سایدبار
فروشگاه
خانه
جستجو
لغت نامه
صفحه اصلی زردیس
پیشنهاد کلمه
همه کلمه ها